جدول جو
جدول جو

معنی طاوس لو - جستجوی لغت در جدول جو

طاوس لو
دهی از دهستان اوچ تپه بخش ترکمان شهرستان میانه. در 12هزارگزی جنوب ترکمان و 10هزارگزی شوسۀ تبریز به میانه. کوهستانی. معتدل. با 160 تن سکنه. آب آن از چشمه محصول آنجا غلات و حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3 و 4)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مِ)
از ایلات اطراف اردبیل. و مرکب از 300 خانوار است که در قره شیخ لو مسکن دارند. ییلاقشان باقرلو و قشلاقشان مغان است، زارع و گله دارند. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 106)
لغت نامه دهخدا
(وو وَ)
طاوس رفتار. طاوس خرام:
از خراسان بردمد طاوس وش
سوی خاور میخرامد شاد و کش.
رودکی.
همان زنده پیلان گنجینه کش
همان تازی اسبان طاوس وش.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(ووسِ فَ لَ)
کنایه از آفتاب است، چنانکه زاغ کنایه از سیاهی شب است:
چو طاوس فلک بگریخت در باغ
به گل چیدن بباغ آمد سیه زاغ.
نظامی.
طاوس فلک هر شب شد سوخته بال و پر
هم شمع رخت سوزد گر بال و پری دارد.
عطار
لغت نامه دهخدا
(وو فَ)
طاوس رفتار. طاوس وش
لغت نامه دهخدا
(وو دُ)
که دمی چون طاوس دارد:
ز حلق خروسان طاوس دم
فروریخت در طاسها خون خم.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(وو سِ خُ)
کنایه از حور و غلمان بهشتی باشد. (برهان)
لغت نامه دهخدا
(پُ لَ / لُو)
قسمی از اقسام پلوها است
لغت نامه دهخدا
تصویری از طاوس وش
تصویر طاوس وش
مانند طاوس طاوس رفتار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طاوس فش
تصویر طاوس فش
طاوس وش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طاوس دم
تصویر طاوس دم
آن که دمی همچون طاوس دارد خروسان طاوس دم (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
قسمی پلو. طرز تهیه آن چنین است که گوشت را ریزه ریزه کرده با دنبه و پیاز و قدری روغن هم داغ کرده در میان باطیه نازک گذارده سرش را بسته و در وقت چلو دم کردن باطیه را ته دیگ گذارند و با ادویه دم کنند و اگر بخواهند در موسم هر ترشی از آن ترشی زنند
فرهنگ لغت هوشیار
((پُ لُ))
قسمی پلو. طرز تهیه آن چنین است که گوشت را ریزه ریزه کرده با دنبه و پیاز و قدری روغن هم داغ کرده در میان باطیه نازک گذارده، سرش را بسته و در وقت چلو دم کردن باطیه را ته دیگ گذارند و با ادویه دم کنند و اگر بخواهند، در موسم هر ترشی از آن تر
فرهنگ فارسی معین